قربوس

لغت نامه دهخدا

قربوس. [ ق َ رَ ] ( معرب، اِ ) کوهه زین. و ساکن نگردد جز در ضرورت. ج، قرابیس. ( منتهی الارب ). بر وزن محسوس [ کذا ]، کوهه زین اسب را گویند، و آن بلندی پیش زین اسب است. و با بای فارسی هم آمده است و به ضم اول نیز دیده شده. ( برهان ).

فرهنگ معین

(قَ ) [ ع. ] (اِ. ) کوة زین.

فرهنگ عمید

کوهۀ زین، برآمدگی جلو و عقب زین، زین کوهه.

فرهنگ فارسی

کوهه زین، بر آمدگی جلووعقب زین، قرابیس جمع
( اسم ) کوهه زین زین کوهه جمع قرابیس.

ویکی واژه

کوة زین.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سعادت
سعادت
بی درنگ
بی درنگ
ارین
ارین
پومپویر
پومپویر