لغت نامه دهخدا قامه. [ م ِه ْ ] ( ع ص ) شتر رونده در زمین. || شتر سردر هوادارنده. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، قُمَّه ْ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).قامه.[ م َ ] ( ترکی ، اِ ) خنجر کلان گرجی. ( ناظم الاطباء ).قامه. [ م َ ] ( اِخ ) نام کوهی است در نجد. ( معجم البلدان ج 7 ).