فضاحت
فضاحت. [ ف َ ح َ ] ( ع اِمص ) رسوایی. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فضاحة شود.
فضاحة. [ ف َ ح َ ] ( ع اِمص ) رسوایی. ( منتهی الارب ). آشکار کردن بدیها. ( از اقرب الموارد ).
(فَ حَ ) [ ع . فضاحة ] (اِمص . ) رسوایی .
رسوایی.
رسوایی
( اسم ) رسوایی : آنهم باین فضاحت آنهم باین کثافت از ابتدای واگون تا انتهای واگون . ( واگون اسبی قدیم ) ( بهار ۳۱۱ : ۲ )
رسوایی.