فرین

لغت نامه دهخدا

فرین. [ ف َ ] ( ع اِ ) تابه سفالین که در وی نان پزند. ( منتهی الارب ). رجوع به فُرن شود.

فرهنگ فارسی

تابه سفالین که در وی نان پزند

فرهنگ اسم ها

اسم: فرین (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: farin) (فارسی: فَرين) (انگلیسی: farin)
معنی: ( به مجاز ) دارای شکوه و جلال، با شکوه، ( فر= شکوه و جلال، ین ( پسوند نسبت ) )، تابه ای از سفال برای پختن نان، ( فر = شکوه و جلال + ین ( پسوند نسبت ) )، شکوه مند

ویکی واژه

دارای فرّ و شکوه، نام یکی از دختران اَشوزرتشت. ‎فرین: فر (نور ایزدی، جلال و شکوه) + ین نسبت مانند سیمین (نقره‌ای): سیم (نقره) + ین نسبت، مانند زرین (طلایی): زر (طلا) + ین نسبت،
به معنای مزیّن به فر ایزدی، دارای جلال و شکوه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم