( فریسة ) فریسة. [ ف َ س َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث فریس. || فریسةالاسد؛ آنچه شیر آن را بشکند و این وزن فعیلة به معنی مفعولة و تاء تأنیث برای معنی مبالغه است مثل نصیحت. ج ، فرایس. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ معین
(فَ س ) [ ع . فریسة ] (ص . ) ۱ - مؤنث فریس . ۲ - شکاری که کشته و از هم دریده شده باشد.
فرهنگ عمید
جانوری که به وسیلۀ حیوانی درنده شکار شده باشد.
فرهنگ فارسی
مونث فریس به معنی کشته شده وازهم دریده شده، جانوری که آنراحیوان درنده شکارکرده وازهم دریده باشد ۱ - مونث فریس ۲ - جانوری که حیوانی درنده آن را صید کرده از هم دریده باشد .
ویکی واژه
فریسة مؤنث فریس. شکاری که کشته و از هم دریده شده باشد.