فروهر

لغت نامه دهخدا

فروهر. [ ف ُ هََ ] ( اِ ) در پهلوی فروهر ، فارسی باستان ظاهراً فرورتی و در اوستا فره وشی . در اصل مرکب از دو جزء فره یافرا به معنی پیش و «ور» به معنی پوشاندن ، نگهداری کردن و پناه بخشیدن. طبق مندرجات اوستا فروهر نیرویی است که اهورمزدا برای نگهداری آفریدگان نیک ایزدی ازآسمان فروفرستاده و نیرویی است که سراسر آفرینش نیک از پرتو آن پایدار است. پیش از آنکه اهورمزدا جهان خاکی را بیافریند، فروهر هر یک از آفریدگان نیک این گیتی را، در جهان مینوی زبرین بیافرید و هر یک را بنوبه خود برای نگهداری آن آفریده جهان خاکی فرومی فرستد و پس از مرگ آن آفریده ، فروهر او دیگر باره بسوی آسمان گراید و به همان پاکی ازلی بماند. اما هیچگاه کسی را که به وی تعلق داشت فراموش نمیکند و هر سال یک بار به دیدن وی می آید و آن هنگام جشن فروردین است ، یعنی روزهایی که برای فرودآمدن فروهرهای نیاکان و پاکان اختصاص دارد. ( از حاشیه برهان چ معین ). || به معنی جوهر که در مقابل عرض باشد. ( برهان ). از فرهنگ دساتیر است. رجوع به دساتیر ص 258 شود.

فرهنگ معین

(فَ رْ وَ هَ ) [ په . ] (اِ. ) در اوستا فَروَشی و در پارسی باستان فرورتی ، به موجب اوستا پنجمین نیروی مینوی از نیروهای پنجگانة تشکیل دهنده انسان است به معنای پشتیبان و محافظ انسان و همة آفرینش نیک اهورامزدا. فروهر هر موجودی پیش از خلقت مادی آن ، در جهان می

فرهنگ عمید

در آیین زردشتی، ذره ای از ذرات نور اهورامزدا که در وجود هرکس به ودیعه نهاده شده و کار او نورافشانی و نشان دادن راه راست به روان است و پس از مردن شخص، راه بالا را می پیماید و به منبع اصلی خود می پیوندد و فقط روان است که از جهت کارهای نیک یا بد که مرتکب شده پاداش می بیند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ( دین زردشتی ) نیرویی است که اهورمزدا برای نگاهداری آفریدگان نیک ایزدی از آسمان فرو فرستاده و نیرویی است که سراسر آفریشن نیک از پرتو آن پایدار است . پیش از آن که اهورمزدا جهان خاکی را بیافریند فروهر هر یک از آفریدگان نیک این گیتی را در جهان مینوی زبرین بیافرید و هر یک را به نوبه خود برای نگهداری آن آفریده جهان خاکی فرو می فرستد و پس از مرگ آن آفریده . فروهر او دیگر باره بسوی آسمان گراید و به همان پاکی ازلی بماند اما هیچگاه کسی را که بوی تعلق داشت فراموش نمی کند و هر سال یکبار به دیدن وی می آید و آن هنگام جشن فروردین است یعنی روزهایی که برای فرود آمدن فروهرهای نیاکان و پاکان اختصاص دارد. در هر آیین زردشت همه ایزدان و فرشتگان و حتی اهورمزدا فروهری دارد .

فرهنگ اسم ها

اسم: فروهر (پسر) (پهلوی، اوستایی) (تلفظ: foruhar) (فارسی: فروهر) (انگلیسی: foruhar)
معنی: نگهداری کردن، پناه بخشیدن، ( در ادیان ) در دین زرتشت، صورت غیر مادی هر یک از مخلوقات که برای محافظت از آسمان فرود می آید، به معنی نگهداری کردن، در دین زرتشت نام صورت غیرمادی مخلوقاتی که برای محافظت از آسمان فرود می آیند

دانشنامه آزاد فارسی

فَرَوَهَر
فَرَوَهَر
(در اوستایی: فَرَوَشی) به معنی باور نخستین ، نیروی نگهبانِ آفریده های نیک ایزدی در آیین زردشتی . فروهرها صورت های مثالی نامیرا، ازلی و ابدی موجودات خاکی اند و گوهر دگرگونی ناپذیر همۀ باشندگان دیدنی و نادیدنی. حتی خود هستی و هستی بخشیدن نیز فروهر دارد. به واقع هر آنچه در تصور بگنجد گوهری فروهری دارد. در فروردین یشت ، فروهرها برای سرکشی از بازماندگان مادی خود در پایان هر سال به زمین فرود می آیند. این است که جشن نوروز را که جشن آغاز سال است ، فروردینگان یا جشن فروهرها و جشن فروردین نامیده اند. همین باور سبب شده است که ایرانیان باستان و زردشتیان ، هر سال پنج روز پیش از پایان سال ، و پنج روز پس از پایان سال ، روی هم رفته دَه روز، با شیر و پوشاک میزبان فروهرهای خاندان خود باشند. آن ها با برپاکردن آتش و ایجاد تنورۀ دود بر بام ها، فروهرها را به خانه ها و دودمان های خویش راهنمایی می کنند. طولانی ترین یشت اوستا (یشت ها)، فروردین یشت، ویژۀ فروهر است.

ویکی واژه

در اوستا فَروَشی و در پارسی باستان فرورتی؛ پنجمین نیروی مینوی از نیروهای پنجگانه تشکیل دهنده انسان و به معنای پشتیبان و محافظ انسان و همه آفرینش نیک اهورامزدا[۱]. فروهر بصورت اسم و فامیل نیز مسموع می‌شود، اما فروهر و فَرْوَهَر تلفظ یک اصطلاح بوده از دو زبان یا گویش مختلف.
↑ فروهر (روح): هر موجودی پیش از خلقت مادی آن، در جهان مینوی وجود دارد و پس از خلقت مادی هر موجود فروهر آن از جهان مینوی فرود آمده و با آن همراه می‌شود. پس از مرگ هر موجود، فروهر آن دوباره به جهان فروهری باز می‌گردد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم