فروزندگی

لغت نامه دهخدا

فروزندگی. [ ف ُ زَ دَ /دِ ] ( حامص ) روشنی و ضیاء و تابندگی و تابانی. ( ناظم الاطباء ). درخشندگی. فروزش. رجوع به فروزنده شود.

فرهنگ عمید

درخشندگی، روشنی.

فرهنگ فارسی

روشنی و ضیائ و تابندگی و تابانی

دانشنامه عمومی

فروزَندگی ( به انگلیسی: Incandescence ) به تراگسیل تابش الکترومغناطیسی از یک جسم داغ به دلیل دمایش گفته می شود.   فروزندگی در مقابل تابناکی ( فروزستی ) قرار می گیرد که تراگسیل نور به دلیل گذار الکترونی الکترون های برانگیخته در اتم است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال فرشتگان فال فرشتگان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چوب فال چوب