فرامین. [ ف َ ] ( ع اِ ) ج ِ فرمان. این تصرف فارسی زبانان عربی دان است که جمع لفظ فارسی به طور عربی آورده اند. ( آنندراج ). ج ِ فَرَمان فارسی است. ( از اقرب الموارد ). رجوع به فرمان شود.
فرهنگ معین
(فَ ) [ معر. ] (اِ. ) جِ فرمان .
فرهنگ عمید
= فرمان
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع فرمان ٠ توضیح این تصرف فارسی زبانان عربی دانست که جمع لفظ فارسی را به طور عربی آورده اند ولی در عربی هم مستعمل است ٠