فراخ سال

لغت نامه دهخدا

فراخ سال. [ ف َ ] ( اِ مرکب ) سالی که در آن غلات و اجناس بکثرت پیدا شود. ( آنندراج ). مقابل تنگ سال. ( یادداشت بخط مؤلف ) : چون جو راست برآید وهموار، دلیل کند که آن سال فراخ سال بود و چون پیچیده و ناهموار برآید تنگسال بود. ( نوروزنامه خیام ).

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص مر. ) سالی که در آن محصول فراوان باشد.

فرهنگ عمید

سالی که در آن میوه و خواربار فراوان است.

فرهنگ فارسی

( صفت ) سالی که در آن غلات و اجناس به فراوانی یافت شود مقابل تنگ سال .

ویکی واژه

سالی که در آن محصول فراوان باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال رابطه فال رابطه فال درخت فال درخت فال فنجان فال فنجان