لغت نامه دهخدا فخفره. [ ف َف َ رَ / رِ ] ( اِ ) سبوس آرد گندم و آرد جو را گویند. ( برهان ). نخاله. ( فهرست مخزن الادویه ) : فخری مکن بر آنکه تو میده بره خوری یارت به آب درزده یک نان فخفره.ناصرخسرو.آن یکی میخورد نان فخفره گفت سائل چون بدین داری شره ؟مولوی.
فرهنگ عمید سبوس آرد گندم یا آرد جو: آن یکی می خورد نان فخفره / گفت سائل چون بدین استت شره (مولوی: ۷۸۸ ).