غیرزاد

لغت نامه دهخدا

غیرزاد. [ غ َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) ( از: غیر، غر + زاد ) روسپی زاده. غرزاد. ( ناظم الاطباء ). حرامزاده. رجوع به غرزاد و «غر» و فرهنگ شعوری ج 2 ورق 186 ب شود.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص مف . ) روسپی زاده ، غیرزاده ، حرامزاده .

ویکی واژه

روسپی زاده، غیرزاده، حرامزاده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم