لغت نامه دهخدا غرایب. [ غ َ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ غریبة. غرائب. رجوع به غرائب و غریبة شود : دیدن عجایب و شنیدن غرایب. ( گلستان سعدی ).
فرهنگ فارسی جمع غریبه( صفت اسم ) جمع غریبه ۱ - دوران ( دورها ) مقابل قرایب . ۲ - چیزهای عجیب و شگفت آور و نادر .