غارت

لغت نامه دهخدا

غارت. [رَ ] ( ع اِمص ) غارة. تاراج. چپو. چپاول. تالان. چپو کردن. به چپاول بردن. تالان کردن. ج ، غارات. تاخت و تاراج و نهب و ریسمان نیک بافته. || ( ص ) تاراج کننده. ( منتهی الارب ) ( از حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ معین

(رَ ) [ ع . غارة ] (اِ. ) چپاول کردن ، به تاراج بردن .

فرهنگ عمید

۱. ربودن اموال کسی به آشکار و با توسل به زور، تاراج کردن، چپاول کردن، دزدیدن.
۲. (اسم ) آنچه پس از شکست خوردن کسی برجای ماند، غنیمت.

فرهنگ فارسی

تاخت کردن، هجوم بردن، چپاول کردن، به تاراج بردن، نهب، چپاول، تاراج
( اسم ) چپاول کردن چپو کردن به تاراج بردن جمع : غارات .

ویکی واژه

چپاول کردن، به تاراج بردن. غارت در زبان معیار باستان ممکن است به دو بخش غار - عت قابل تجزیه باشد، و معنی آن احتمالا داد‌ زدن، یا صدای بلند صحبت کردن بوده است.[۱] غارنَنَه.
↑ میشود اینگونه تعبیر نمود که هنگام حمله دشمن و تصرف شهر یا روستا اغلب از صدای جیغ و داد زنان الهام گرفته شده است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم