عموه

لغت نامه دهخدا

عموه. [ ع ُ ] ( مص ) سرگشته گردیدن و دودله شدن. ( از منتهی الارب ). دودِل شدن در گمراهی و سرگردان شدن در منازعه ای یا در انتخاب راهی. ( از اقرب الموارد ). عَمَه. عُموهیّة. عَمَهان. عُموهة. رجوع به عموهة شود.

ویکی واژه

عموه (جمع عموه‌ها)
#
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم