علی حده

لغت نامه دهخدا

( علی حدة ) علی حدة. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن احمدبن حسن مذحجی، مشهور به حدة و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی مذحجی شود.
علی حده. [ ع َ لا ح ِ دَ ] ( ع ق مرکب ) علی حدة. جداگانه. ( ناظم الاطباء ): ارسلان خان فرمود تا جویی علی حده کنند «بیکند» را چنانکه آب بعین ( ؟ ) عمارتهای او رسد.( تاریخ بخارا چ مدرس رضوی ص 23 ). از بغداد هر سال عاملی علی حده بیامدی و هرچه خراج بخارا بودی از این جامه عوض بردی. ( ایضاً ص 24 ). || متفرق. ممتاز. تنها. یک کنار. ( ناظم الاطباء ). || زی خود: وی علی حده کار می کند. و نیز رجوع به «حدة» شود.

فرهنگ معین

(عَ لا. حِ دَ ) (ق مر. ) گرفته شده از عربی به معنای جداگانه.

فرهنگ عمید

جداگانه.

فرهنگ فارسی

جداگانه جدا: ( بلیناس ) به رومیه و عمودیه و مصر وبسیاری ( شهرها ) طلسمها کردست.. و هریکی را علی حده قصه ای هست که چه ساخت و چه سبب را.. توضیح ۱- تلفظ این کلمه مشددا صحیح نیست. توضیح ۲ نوشتن کلمه بصورت ( علیحده ) دست نیست.
ابن احمد بن حسن مذحجی مشهور به حده و مکنی به ابوالحسن
جداگانه

ویکی واژه

گرفته شده از عربی به معنای جداگانه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ای چینگ فال ای چینگ فال درخت فال درخت