لغت نامه دهخدا
سقراط اگر به رجعت بازآید
عشری گمان بریش ز عشرینم.ناصرخسرو.بر در تسعین کنند جنگ شبانروز
درگه عشرین ز جنگ هر دو معاف است.خاقانی.از در عشرین کتابش خواندمی
وز ره تسعین حسابش کردمی.خاقانی.
عشرین. [ ع ِ رَ ن ِ ] ( ع اِ ) مثنای عِشر، یعنی شانزده روز فاصله. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به عِشر شود.