عدات
عدات. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِعادی. عداة. دشمنان. رجوع به عداة شود :
انبیا را امتحان کرده عدات
تا شده ظاهر ازیشان معجزات.مولوی.
عداة. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عادی. عدات. دشمنان.
(عُ ) [ ع . عداة ] (ص . اِ. ) جِ عادی ، دشمنان .
= عادی
عداد
* در عدادِ: در شمارِ، در ردیفِ.
دشمنان، جمع عادی
( صفت اسم ) جمع عادی دشمنان .
عداة
جِ عادی ؛ دشمنان.