عاذل

لغت نامه دهخدا

عاذل. [ ذِ ] ( ع ص )ملامت کننده. ج ، عَذَله ، عُذّال ، عاذِلات ، عَواذل. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( غیاث اللغات ) :
مرا گفت ای ستمکاره بجانم
به کام حاسدم کردی و عاذل.منوچهری.|| ( اِ ) رگ خون استحاضه که از آن خون سیلان پیدا میکند. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || نام ماه شعبان یا شوال در جاهلیت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( السامی فی الاسامی ).

فرهنگ معین

(ذِ ) [ ع . ] (اِفا. ) سرزنش کننده ، ملامت - کننده .

فرهنگ عمید

ملامت کننده، نکوهش کننده، سرزنش کننده، ملامتگر.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ملامت کننده ملامتگر جمع عذله عذال عذل عاذلات عواذل .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به رگ زیرین رحم ، عاذل می گویند.
عاذل رگی در پایین رحم زن است. گفته شده خون استحاضه از آن خارج می شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال ای چینگ فال ای چینگ فال رابطه فال رابطه فال ماهجونگ فال ماهجونگ