لغت نامه دهخدا
این طربناکی و چالاکی او هست کنون
از موافق شدن دولت با بوالحسنا.منوچهری.سال امسالین نوروز طربناکتر است
پار و پیرار همی دیدم اندوهگنا.منوچهری.در طربناک میزبانی بخت
نهمت او عزیز مهمان باد.
گرچه این قصرها طربناک است
چون بگردون نمی رسد خاک است.اوحدی.خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز
پیشتر ز آنکه شود کاسه سر خاک انداز.حافظ.