ضاری

لغت نامه دهخدا

ضاری. ( ع ص ) در پی صید دونده ( سگ ومانند آن ). سگ بچه دوان. ( منتهی الارب ). سگ شکاری. ( مهذب الاسماء ) : هنگام کار در غلبه و اقتحام سباع ضاری اندر شکار. ( جهانگشای جوینی ). ج ، ضواری : کلب ٌ ضار؛ سگ حریص بشکار و سگ در پی صید رونده. || خون روان. ( منتهی الارب ). || سقاءٌ ضار باللبن ؛ خیک نیکوکننده شیر. || عرق ٌ ضار؛ رگ که خون آن منقطع نشود. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) ۱ - سگ شکاری . ۲ - خون روان .
[ ع . ] (اِفا. ) ضرررساننده ، زیاندار.

فرهنگ عمید

۱. حیوان شکاری و درنده و گوشت خوار، مانند شیر، ببر، و گرگ.
۲. سگ حریص به شکار.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ضرر رساننده زیاندار .
سگ شکاری در پی صید دونده سگ بچه دوان هنگام کار در غلبه واقتحام سباع ضاری اندر شکار جمع ضواری کلب ضار سگ حریص بشکار وسگ در پی صید رونده یا خون روان یاسقا ضار باللین خیک نیکو کننده شیر یا عرق ضار رگ که خون آ ن منقطع نشود

ویکی واژه

ضرررساننده، زیاندار.
سگ شکا
خون روان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم