کیشی

کیشی

لغت نامه دهخدا

کیشی. ( ص نسبی ) منسوب به کیش است که جزیره قیس باشد. ( از انساب سمعانی ). رجوع به کیش ( اِخ ) شود.
کیشی. ( اِخ ) مولانا شمس الدین محمدبن احمد الحکیم. عالم و عارف و صوفی بود و در علوم و فروع اصول ممارست داشت و در معقول و منقول تألیفاتی دارد. قطب الدین محمودبن مسعودبن مصلح شیرازی از شاگردان وی بود. او راست: کتاب الهادی فی النحو. وی را قصایدی نیز هست که دلیل به کثرت فضل و علو همت و وفور علم و حکمت اوست. ( از شدالازار چ قزوینی ص 110 و 111 ). و رجوع به همین مأخذ ص 110 و 111 و 492 و 498 شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به کیش است که جزیر. قیس باشد ٠

دانشنامه عمومی

کیشی (خمیر). کیشی، روستایی در دهستان رویدر بخش رویدر شهرستان خمیر در استان هرمزگان ایران است.
این روستا در ۳۶ کیلومتری جنوب شهر رویدر واقع شده است.
مذهب مردم این روستا اهل سنت و از شاخه شافعی است یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی هستند. جاده اش نیم آسفالت و نیم خاکی و جیپ رو است. دارای مسجد، دبستان، و آب انبار «برکه» می باشد.
این روستا دارای دو چشمه است که ۳۰۰۰ اصله نخل را آبیاری می کند، و حدود ۳۰۰ من زمین بذرافکن دارد.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۷۸ نفر ( ۵۹ خانوار ) بوده است.

جمله سازی با کیشی

نیست جز خونریزی و عاشق کشی کیشی تو را دمبدم تیر دگر برما ازان کیش افکنی
زین دل و دست محال است بدی زاید و شر نرود کعبه پرست از پی آذر کیشی
کیشی الیشکا قلیج ایرور رواج گردیشی بولسا سیکیمیز دور علاج
دیرها جمله حرم شد ز نکو کیشی او پس فتد چرخ چورانی سخن از پیشی او
آقاکیشی شاماد اوغلو کاظموف بازیگر و کارگردان اهل کشور جمهوری آذربایجان بود.
هَیْکل و گلُونه، دُر به بال، چه کیشی؟ پر قیمتی‌ای دُونه‌یِ لالْ، چه کیشی؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ملکا
ملکا
همپایه
همپایه
خوار
خوار
با دقت
با دقت