شیی

لغت نامه دهخدا

شیی. [ ش َ یی ی ْ ] ( ع ص ) لکنت دارنده. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || بعیدالنظر. دوربین. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

چیز، اشیائ جمع
لکنت دارنده یا بعید النظر دوربین .

ویکی واژه

oggetto
شیی یا شیء
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم