شمیز. [ ش َ ] ( ص ، اِ ) کشتکار. زارع. زراعت کننده. کشاورز. ( ناظم الاطباء ). مُزارع. زراعت کننده. ( از برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). شمیز. [ ش ُ ] ( اِ ) زمینی که برای زراعت و کشاورزی آراسته باشند. ( برهان ) ( فرهنگ جهانگیری ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ). شمیز. [ ش ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) پوشه. ( لغات فرهنگستان ). لفافه کاغذی که نوشته های اداری را در آن گذارند. پوشه. ( فرهنگ فارسی معین ). در فرانسه بمعنی پیراهن است و سابقاً در فارسی پوشه را می گفتند. ( از لغات فرهنگستان ). رجوع به ماده پوشه شود. || نوعی صفحات کاغذی ضخیم تر از ورق کاغذ و نازکتر از مقوا و از آن جلد کتاب کنند.
فرهنگ معین
(شُ ) [ فر. ] (اِ. ) مقوا.
فرهنگ عمید
۱. پیراهن زنانه دارای آستین های بلند و یقۀ مردانه. ۲. نوعی مقوا که برای جلدسازی بعضی کتاب ها استفاده می شود. ۳. [منسوخ] = پوشه
فرهنگ فارسی
پیراهن، لفافه کاغذی که اسنادراگذارند، پوشه ( اسم ) لفافه کاغذی که نوشته های اداری را در آن گذارند پوشه . زمینی که برای زراعت و کشاروزی آراسته با شند .