شجه

لغت نامه دهخدا

( شجة ) شجة. [ ش َج ْ ج َ ] ( ع اِمص ) سرشکستگی. ج ، شجاج. ( منتهی الارب ). جراحت مخصوص سر و گاه برای اعضاء دیگر بدن استعاره شود. ج ، شجاج. و شجاج دارای ده مرحله است و مذکور در ذیل ماده «د م غ ». ( از اقرب الموارد ). شکستگی سر. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
شجة. [ ش َج ْ ج َ ] ( اِخ ) ( الَ... ) نام وادیی است در یمن در منازل طی و سپس قبیله همدان در آن فرود آمدند. ( از معجم ما استعجم ج 3 ).

فرهنگ معین

(شَ جَّ ) [ ع . شجة ] (اِ. ) جراحت سر، ج . شجاج .

فرهنگ فارسی

( اسم ) جراحت سر جمع : شجاج .

ویکی واژه

شجة
جراحت سر؛
شجا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم