سیادت

لغت نامه دهخدا

سیادت. [ دَ ] ( ع مص ) سیادة. رجوع به سیادة شود. || ( اِمص ) بزرگی. سرداری. ( غیاث ). مهتری : مهتران... قصد زیردستان از مذهب سیادت محظور شناسد. ( کلیله و دمنه ). معرفت قوانین سیادت و سیاست در جهانداری اصلی معتبر است. ( کلیله و دمنه ).
سیادة. [ دَ ] ( ع مص ) مهتر شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). بزرگی. سرداری. ( آنندراج ). رجوع به سیادت شود.

فرهنگ معین

(دَ ) [ ع . سیادة ] ۱ - (مص ل . ) سروری ، شرف یافتن . ۲ - (اِمص . ) بزرگی ، سروری .

فرهنگ عمید

شرف و سروری یافتن، بزرگی و مهتری یافتن، مجد، بزرگی، مهتری، سروری.

فرهنگ فارسی

مجدوشرف وسروری یافتن، بزرگی ومهتری یافتن
۱ - ( مصدر ) بزرگی یافتن شرف یافتن . ۲ - ( اسم ) بزرگی مهتری سروری شرف.
سیاده بزرگی و سرداری

ویکی واژه

سیادة
سروری، شرف یافتن.
بزرگی، سرو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال چای فال چای فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تماس فال تماس