سرپرستی

لغت نامه دهخدا

سرپرستی. [ س َ پ َ رَ ] ( حامص مرکب ) تیمار حال کردن. ( غیاث )( آنندراج ). || ریاست. بزرگی :
سرپرستی رنج و خدمت آفت است
من فراق این و آن خواهم گزید.خاقانی.به خورسندی برآور سرکه رستی
بلایی محکم آمد سرپرستی.نظامی.رجوع به سرپرست شود. || مقامی است در وزارت فرهنگ که در کشورهای بیگانه برای مراقبت و مواظبت دانشجویان به اشخاص دهند: سرپرستی دانشجویان.

فرهنگ عمید

۱. پرستاری.
۲. نگهبانی.

فرهنگ فارسی

تیمار حال کردن یا بزرگی

دانشنامه آزاد فارسی

به معنای نگهبانی و پرستاری، و سرپرست، شخص بزرگسالی است که مسئولیت مراقبت و ادارۀ کودکی غیر از فرزند خود (قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب اسفند ۱۳۵۳) و یا محجوری (مادۀ ۱۲۱۸ قانونی مدنی و باب دوم از قانون امور حسبی) را برعهده می گیرد. سرپرست در این شکل به معنای قیم (← قیمومت) است. سرپرست ممکن است برای ادارۀ اموال یا بنگاهی معیّن شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال چای فال چای فال شمع فال شمع فال تاروت فال تاروت