سرمایه‌دار

لغت نامه دهخدا

سرمایه دار. [ س َ ی َ / ی ِ ] ( نف مرکب ) صاحب ثروت و مال دار. ( آنندراج ). کسی که دارای مال و ثروت فراوان است :
بود سرمایه داران را غم بار
تهی دست ایمن است از دزد و طرار.نظامی.تأمل به حسرت کنان شرمسار
چو درویش بر دست سرمایه دار.سعدی.بلنداختری نام او بختیار
قوی دستگه بود و سرمایه دار.سعدی. || دارنده. مالک. صاحب. خداوند :
ز دیدار اینان ندارم شکیب
که سرمایه داران حسنند و زیب.سعدی.

فرهنگ عمید

دارای سرمایه، صاحب سرمایه، پولدار، ثروتمند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه دارای سرمایه هنگفت و تمول سرشار است .

فرهنگستان زبان و ادب

{capitalist} [باستان شناسی، جامعه شناسی] فردی که برای به دست آوردن سود سرمایه گذاری کند

ویکی واژه

فردی که برای به دست ‌آوردن سود سرمایه‌گذاری کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم