سازش

لغت نامه دهخدا

سازش. [ زِ ] ( اِمص ) عمل ساختن.سازگاری. سازواری. حسن سلوک. خوش رفتاری. سازندگی. هماهنگی. توافق . اتفاق و پیوستگی و مواصلت. ( ناظم الاطباء ). || تساهل. || آشتی. صلح ( در اصطلاح وزارت خارجه ). ( فرهنگستان ). تعهد و معاهده. || اتفاق از روی مکر و حیله. ( ناظم الاطباء ). || ایجاد و اختراع و احداث. ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ). || ساخت و شکل. ( ناظم الاطباء ). || سازش حاصل گردیدن ؛ حصول توافق بین دو طرف. حصول صلح و آشتی. رجوع به ساختن شود.

فرهنگ معین

(زِ ) (اِمص . ) ۱ - توافق ، سازگاری . ۲ - صلح . ۳ - خوش رفتاری .

فرهنگ عمید

۱. سازگاری، سازواری.
۲. سازندگی.
۳. هماهنگی، توافق، موافقت.
۴. صلح، آشتی.
* سازش دادن: (مصدر متعدی )
۱. آشتی دادن، صلح دادن.
۲. هماهنگ ساختن.
* سازش کردن: (مصدر لازم ) با کسی صلح کردن، آشتی کردن، رفع اختلاف کردن.

فرهنگ فارسی

سازگاری، سازواری، سازندگی، هماهنگی، توافق
۱ - سازگاری . ۲ - صلح آشتی . ۳ - حسن سلوک . ۴ - اتفاق پیوستگی . ۵ - ( اسم ) ساخت شکل . یا سازش حاصل شدن ( گردیدن ) حصول توافق بین دو تن برقرار شدن آشتی میان دو یا چند تن .

دانشنامه عمومی

سازش (فیلم ۱۹۶۹). سازش ( انگلیسی: The Arrangement ) فیلمی درام از الیا کازان محصول سال ۱۹۶۹ است که بر اساس رمانی به همین نام از خود او ساخته شد.
• کرک داگلاس
• فی داناوی
• دبورا کار
• ریچارد بون
• هیوم کرونین
• مایکل دی هیگینز
• هارولد گلد
• آن دران

ویکی واژه

توافق، سازگا
صلح.
خوش رفتا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال سنجش فال سنجش فال تماس فال تماس فال نخود فال نخود