ویکی واژه زنجادو پیرزنی بد ترکیب و شهره به غول که بواسطه جادوگری، خود را به شکل زنان جوان درمیآورد تا مردان را شکار کند. زن جادو آواز اسفندیار.....چو بشنید شد چون گل اندر بهار (شاهنامه)