درگل

لغت نامه دهخدا

درگل. [ دَ گ ِ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مازر بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقعدر 182 هزارگزی جنوب کهنوج و 7 هزارگزی جنوب راه مالرو مازر به رمشک. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان مازر بخش کهنوج شهرستان جیرفت

فرهنگ اسم ها

اسم: درگل (دختر) (فارسی، عربی) (گل) (تلفظ: dor gol) (فارسی: درگل) (انگلیسی: dor gol)
معنی: مروارید گلها، در ( عربی ) + گل ( فارسی ) مروارید گلها
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم