خورشی

لغت نامه دهخدا

خورشی. [ خوَ / خ ُ رِ ] ( ص نسبی ) منسوب به خورش که قاتق است و این کلمه اطلاق بهمه موادی میشود که برای ساختن خورش بکار میرود چون کدوی خورشی و سیب خورشی که قسمی سیب است برای ساختن خورش سیب یا آلوچه خورشی که آلوچه ای است برای ساختن و تهیه کردن خورش آلوچه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

منسوب به خورش که قاتق است و این کلمه اطلاق بهمه موادی میشود که برای ساختن خورش بکار میرود چون کدوی خورشی و سیب خورشی که قسمی سیب است برای ساختن خورش سیب یا آلوچه خورشی که آلوچه ایست برای ساختن و تهیه کردن خورش آلوچه .

فرهنگستان زبان و ادب

{nucellar} [زیست شناسی] مربوط به بافت خورش

ویکی واژه

مربوط به بافت خورش.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال درخت فال درخت فال رابطه فال رابطه فال میلادی فال میلادی