ویکی واژه خوش نشین و به مجاز بیکاره و تنبل. از قراری که میبینم، آفتاب نشینید و کِشت و زراعتی ندارید. «جمالزاده»کسی را آفتاب نشین کردن، کنایه از: او را بیچاره و خانه نشین کردن.