آجیدن

لغت نامه دهخدا

( آجیدن ) آجیدن. [ دَ ] ( مص ) آجدن. آزدن. آژدن. نگندن. || منقور و مضرس کردن سطح سنگ آسیا با آسیازنه بهتر خرد کردن دانه را. رجوع به آژدن شود.

فرهنگ معین

( آجیدن ) (دَ ) (مص م . ) سوزن زدن ، بخیه زدن ، فرو بردن سوزن ، درفش ، نیشتر و مانند آن در چیزی .

فرهنگ عمید

( آجیدن ) ۱. فروکردن سوزن یا درفش یا نشتر در چیزی، بخیه زدن، سوزن زدن، سوراخ کردن.
۲. دندانه دار ساختن سطح چیزی، مثل دندانه ها و ناهمواری های سوهان یا سطح سنگ آسیا.

فرهنگ فارسی

( آجیدن ) ( مصدر ) سوزن زدن فرو بردن سوزن درفش نیشتر و مانند آن در چیزی خلانیدن سوزن و مانند آن .
آزدن

ویکی واژه

بن مضارع آجین: فرو بردن سوزن، نشتر، و مانند آنها در چیزی. آژدن.
سوزن زدن، بخیه زدن ؛ فرو بردن سوزن، درفش، نیشتر و مانند آن در چیزی.
آجدار و دندانه‌دار کردن چیزی، آجیده دوزی کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم