لغت نامه دهخدا
اشپل. [ اَ پ َ ] ( اِ ) تخم ماهی. خاویار سیاه که از شکم ماهی درمی آید. ( شعوری ). اشبل. اشبیل. اشپیل.
اشپل. [ اَ پ َ ] ( اِ ) تخم ماهی. خاویار سیاه که از شکم ماهی درمی آید. ( شعوری ). اشبل. اشبیل. اشپیل.
= اشبل
( اسم ) اشبل . اشپون ( اسم ) ۱ - سرب باریکی که میان هر دو سطر نهند تا فاصل. مطلوب پیدا شود ۲ - واحد طول سطر .
تخم ماهی خاویار سیاه که از شکم ماهی در میاید .
اَشپَل ( در زبان مازندرانی: اِشپِل، در زبان گیلکی اِشپِل یا اَشپُول ) به تخم ماهی که پس از صید از شکم آن بیرون آورده شده و مصرف خوراکی دارد.
اشپل در آشپزی ملل گوناگون به کار می رود. خاویار ( تخم ماهیان خاویاری ) گران و پرطرفدار است. در شمال ایران و در ساحل دریای خزر، به ویژه استان گیلان، با اشپل ماهی های گوناگون خوراک درست می کنند. از جمله ماهی سفید، خاویار، ماهی کولی و ماهی سیم ( در زبان گیلکی: کولمه ) . در ایران گاه با آن کوکوی اشپل می پزند. یکی از مصارف عمده اشپل در شمال ایران استفاده از نوع نمک سود شوده آن به عنوان چاشنی در کنار کته کباب است که از غذای معروف و پرطرفدار محسوب می شود.