اضعف

لغت نامه دهخدا

اضعف. [ اَ ع َ ] ( ع ن تف ) ضعیف تر. ( غیاث ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). سست تر و ناتوان تر. ( ناظم الاطباء ): اضعف ناصراً ؛ ناتوان تر از راه مددکاری. اضعف جنداً ؛ ناتوان تر از راه لشکر.
ترنو بطرف فاتن فاتر
اضعف من حجة نحوی.ابن فارس.- امثال :
اضعف من بروقة.
اضعف من بعوضة.
اضعف من بقة.
اضعف من فراشة.
اضعف من نارالحباحب .
اضعف من ید فی رحم .

فرهنگ معین

(اَ عَ ) (ص تف . ) سست تر، ناتوان تر.

فرهنگ عمید

۱. ضعیف تر، ناتوان تر.
۲. سست تر.

فرهنگ فارسی

ضعیف تر، سست تر، ناتوان تر
( صفت ) سست تر ناتوان تر: اضعف خلق خدا .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَضْعَفُ: ضعیف تر
ریشه کلمه:
ضعف (۵۲ بار)

ویکی واژه

سست تر، ناتوان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال احساس فال احساس فال عشق فال عشق فال ماهجونگ فال ماهجونگ