لغت نامه دهخدا
- اترزدن؛ فال بد زدن. شگون بد زدن. تشاؤم.
|| رشته دراز که بازیاران گاه ریاضت بر پای باز بندند تا آنگاه که خواهند بازگردانند.
اتر. [ اِ ت ِ ] ( فرانسوی،اِ ) رجوع به اثیر شود.
( اسم ) ۱ - یونانیان قدیم و بتقلید آنان اقوام دیگر اتر را بجسمی سیال و رقیق که قسمت فوقانی کر. ارض را فرا گرفته اطلاق میکردند. ۲ - بخار رقیق و ماد. سیال و سریع التبخیری است که قسمتی از فضای ماورای جو را اشغال کرده و در تمام اجسام نافذ است. دانشمندان فیزیک آنرا عامل انتقال نور و حرارت و الکتریسیته دانسته اند. دارای هیچگونه وزنی نیست در خلائ و هم. محیط های شفاف که نور از آن عبور میکند موجود است اثیر ۳ - نمک فرار و سریع التبخیری است که از ۳ - یکی از اسیدهای معدنی یا آلی با الکل ۳ - می آید اترسل. ۴ - ماده ای که از گرفتن یک مولکول آب از دو مولکول الکل حاصل شود اتر اکسید.
فال بد