لغت نامه دهخدا
ترونده پالیز جان هر گاو و خر را کی رسد
زان میوه های نادره زیرک دل و گربز خورد.مولوی ( کلیات شمس چ فروزانفر ج 2 ص 4 ).میوه شیرین بکام دوستان زان تازه شاخ
از پی تلخی عیش دشمنان آمد پدید
زان چنان آزاده شاخی این چنین ترونده ای
هم ز بخت خسرو خسرونشان آمد پدید.ابن یمین ( از فرهنگ جهانگیری ).|| مکر و حیله و دروغ و فریب. ( ناظم الاطباء ). || تجدد و نورسیدگی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تروند شود.