اخمو

لغت نامه دهخدا

اخمو. [ اَ ] ( ص نسبی ) در تداول عامه ، آنکه هماره ابرو درهم کشیده دارد. که بسیار اخم کند. بداخم. عبوس. کاسف الوجه.

فرهنگ معین

( اَ ) (ص . ) (عا. ) ترشرو، بداخلاق .

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که همیشه اخم می کند، ترش رو، عبوس.

فرهنگ فارسی

اخم رو، بداخم، ترشرو، عبوس، کسی که اخم بکند
( صفت ) ترشرو همیشه اوقات تلخ .

ویکی واژه

(عا.)
antipatico
ترشرو، بداخلا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم