لغت نامه دهخدا
بهره برداری. [ ب َ رَ / رِ ب َ ] ( حامص مرکب ) استفاده از سود چیزی. || عمل برداشتن حاصل زراعت. ( فرهنگ فارسی معین ). برداشت حاصل. برداشت محصول. برخوردن از سود و نفع. عمل برداشتن حاصل ازکشتی یا کارخانه ای و غیره. برداشت دخل گرو کردن و حاصل مزرعه یا باغی تمتع بردن از عایدات هر عمل. ( یادداشت بخط مؤلف ). || سهم گرفتن. || بفروش رساندن محصول کارخانه یا معدن. ( فرهنگ فارسی معین ). || به انباز بردن یا متصرف شدن محصول اعم از کشت و کارخانه. ( یادداشت بخط مؤلف ).