اغاثه

لغت نامه دهخدا

( اغاثة ) اغاثة. [ اِ ث َ ] ( ع مص ) فریاد رسیدن. ( ناظم الاطباء ). کمک کردن و یاری دادن. اغاثه اغاثة؛ اعانه و نصره. ( از اقرب الموارد ). فریاد رسیدن. یقال : استغاثنی فاغثته. ( منتهی الارب ). بفریاد رسیدن وباران دادن. ( آنندراج ). || برطرف کردن خدای سختی را. اغاثهم اﷲ برحمته ؛ کشف شدتهم. اغاثنا اﷲبالمطر؛ کشف الشدة عنّا بِه ِ. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(اِ ثِ ) [ ع . اغاثة ] ۱ - (مص م . ) به فریاد کسی رسیدن . ۲ - (اِمص . ) فریادرسی .

فرهنگ عمید

به فریاد کسی رسیدن، فریادرسی.

فرهنگ فارسی

اغاثت: بفریاد کسی رسیدن ، فریادرسی
۱ - ( مصدر ) فریاد رسیدن رهایی دادن رهانیدن . ۲ - ( اسم ) فریادرسی .

ویکی واژه

اغاثة
به فریاد کسی رسیدن.
فریادرسی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال درخت فال درخت فال سنجش فال سنجش فال کارت فال کارت