آسان کاری
( آسان کاری ) آسان کاری. ( حامص مرکب ) مواسات. سهولت جانب. رفق. مساهلت. مدارات.
( آسان کاری ) (حامص . ) سهل گرفتن ، مساهله .
( آسان کاری ) سهولت جانب مدارات
آسانکاری
(قدیمی): مدارا کردن. سهل گرفتن، مساهله. دوستداریِ دانایان و آسانکاری با بزرگان. «بخاری»