لغت نامه دهخدا
( آبسر ) آبسر. [ س َ ] ( اِ مرکب ) آبسَرد. لرزانک گونه که از آب گوشت یا آب کله پاچه کنند.
( آبسر ) آبسر. [ س َ ] ( اِ مرکب ) آبسَرد. لرزانک گونه که از آب گوشت یا آب کله پاچه کنند.
آب سر
{hydrofoil} [علوم نظامی] شناوری تندرو که پس از رسیدن به سرعت مشخص با استفاده از باله ها یا تیغه هایی که از زیر آن بیرون می آید، بدنه اش از سطح آب بلند می شود
آبسر. آبسر، روستایی در دهستان کنت بخش هیدوچ شهرستان سیب و سوران در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۰ نفر ( ۴ خانوار ) بوده است.
آبسرد.
حوزه: [علوم نظامی]: شناوری تندرو که پس از رسیدن به سرعت مشخص با استفاده از بالهها یا تیغههایی که از زیر آن بیرون میآید، بدنهاش از سطح آب بلند میشود.