آنچ

لغت نامه دهخدا

( آنچ ) آنچ. ( ضمیر + حرف ربط ) مخفف آنچه :
بیاورد جاماسب آنچ او بخواست
بپوشید و آنگاه برپای خاست.فردوسی.هرآنچ آفریده ست جفت آفرید
گشاده ز راز نهفت آفرید.فردوسی.وآنچ او خَلَق شود چه بود؟ مُحْدَث
هر عاجز این بداند و نادانی.ناصرخسرو.غافل کی بود خداوند از آنچ
رفت در این سبز و بلند آسیاش.ناصرخسرو.توانائی و آفرینش تراست
همی سازی آن کز تو آنت سزاست
تو آنچ از پیمبر رسیدت بگوش
بفرمان بجای آر و آن را بکوش.اسدی.

فرهنگ معین

( آنچ ) ( اِ اشاره مر. حر ربط . ) مخفف آن چه .

فرهنگ عمید

( آنچ ) آن چیز، هرچه، آن چیز که، هرچیز که.

فرهنگ فارسی

( آنچ ) مخفف آنچه
مخفف آنچه، آن چیز، هرچه، آن چیزکه، هرچیزکه، آنچت: آنچه تورا ، آنچش: آنچه اش، آنچه اورا

دانشنامه عمومی

انچ ( به مجاری: Encs ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه انچ واقع شده است. انچ ۳۱٫۱۳ کیلومتر مربع مساحت و ۷٬۰۵۲ نفر جمعیت دارد.
شهرهای باد دورنبرگ، ملداوا ناد بدوو، Kępno و Ghelința خواهرخوانده های انچ هستند.

ویکی واژه

(قدیم): مخفف آنچه. گفتم که مگر نهان بماند/ آنچ از غم توست بر دلٓ من. «سعدی»
اشاره مر. حرف ربط.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال فنجان فال فنجان فال احساس فال احساس