آیان

لغت نامه دهخدا

( آیان ) آیان. ( نف، ق ) در حال آمدن. || بدیهه. آمده.
آیان. ( ص ) شب دراز. ( سروری از تحفةالسعاده ).
اﷲیان. [ اَل ْ لا] ( اِخ ) دهی است از دهستان مزرج بخش حومه شهرستان قوچان، در 38 هزارگزی شمال خاوری قوچان و 35 هزارگزی خاور شوسه عمومی قوچان به باجگیران. کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 254 تن شیعه هستند و بترکی و کردی سخن میگویند. آب آن از رود اترک، و محصول آن غلات و انگور، و شغل مردم زراعت، مالداری و قالیچه بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
ایان. [ اَی ْ یا ن َ ] ( ع ق ) کی و آن سؤال است از زمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث ): یسئلونک عن الساعة ایان مرسیها. ( قرآن 187/7 ).

فرهنگ معین

( آیان ) ۱ - (ص فا. ) در حال آمدن. ۲ - (اِ. ) بدیهه، آمده.

فرهنگ فارسی

( آیان ) ( صفت ) ۱ - در حال آمدن. ۲ - ( اسم ) بدیهه آمده.
کی و آن سوال است از زمان

فرهنگ اسم ها

اسم: آیان (پسر) (ترکی) (تلفظ: ayan) (فارسی: آیان) (انگلیسی: ayan)
معنی: آشکار و هویدا

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَیَّانَ: کی -چه وقت
تکرار در قرآن: ۶(بار)

ویکی واژه

در حال آمدن.
بدیهه، آمده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال تک نیت فال تک نیت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تاروت فال تاروت