لغت نامه دهخدا
ایار. [ اَ ]( اِ ) نام ماه سیم بهار است از ماه رومیان. ( از آنندراج ) ( هفت قلزم ). یکی از ماههای رومیان که آفتاب در ثور باشد. ( غیاث ). جوزا. ( بحر الجواهر ) :
جهان را دهم روز بود از ایار
نود نه گذشته ز پانصد شمار.نظامی.این هنوز اول آذار جهان افروزاست
باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار.سعدی.دو کانون و دوتشرین و پس آنگه
شباط و آذر و نیسان ایار است.
حزیران و تموز و آب و ایلول
نگهدارش که از من یادگار است.( از نصاب الصبیان ).|| بودن آفتاب در برج جوزا. ( آنندراج ). || ترجمه حساب هم میباشد چه ایارگیر محاسب و حساب گیرنده را گویند. ( آنندراج ) ( هفت قلزم ).