اسپرز

لغت نامه دهخدا

اسپرز. [ اُ پ ُ ] ( اِ ) پاره ای گوشت در درون حیوان که ماده سوداست و اهل هند آنرا تلی خوانند. ( از آنندراج ). سپرز. طحال. رجوع به سپرز شود. || در ترکی زبانک شرم زنان. چوچله. دِلاّق.، اسپ رز. [ اَ رِ ] ( اِ مرکب ) اسپرس. ( جهانگیری ). اسپریس. اسفریس. میدان. فضا. عرصه. ( برهان ). || رزمگاه. رجوع به اسب ریس و اسپ ریس و اسپ رس و اسپرسا شود.

فرهنگ معین

(اِ پُ ) (اِ. ) سپرز، طحال .

فرهنگ عمید

= سپرز

فرهنگ فارسی

( اسم ) سپرز
پاره گوشت در درون حیوان که ماد. سود است و اهل هند آن را تلی خوانند .
۱ - راهی که اسب بیک روز تواند پیمود . ۲ - ( اسم ) عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس . ۳ - میدان چوگان بازی و نمایش و رژه ۴ - میدان جنگ .

ویکی واژه

سپرز، طحال.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم