از قضا
از قضا. [ اَ ق َ ] ( ق مرکب ) اتفاقاً. قضا را: از قضا روزی دو صیاد بر آن آبگیر گذشتند. ( کلیله و دمنه ).
(اَ. قَ ) [ فا - ع . ] (ق مر. ) اتفاقاً.
قضا را اتفاقا. توضیح گاه با ( را ) آید : ( از قضا را در آن دو روز دلیر پنجه آنجا گشاده بود چو شیر . ) ( نظامی )
اتفاقاً.