آقاسی

لغت نامه دهخدا

( آقاسی ) آقاسی. ( ترکی ، اِ مرکب ) ( شاید از ترکی ِ آقا، سید + سی ، حرف اضافه ) نامی از نامها: حاج میرزا آقاسی.
- اشیک آقاسی ؛ رئیس دربار.
- قوللرآقاسی ؛ رئیس غلامان خاصه. داروغه دیوان خانه.
و رجوع به آغاچی شود.

فرهنگ معین

( آقاسی ) [ مغ - فا. ] ( اِ. ) بزرگ ، مهتر، سرور.

فرهنگ عمید

( آقاسی ) ۱. بزرگ، مهتر، سرور.
۲. داروغۀ دیوان خانه.
۳. بزرگ در خانه.

فرهنگ فارسی

( آقاسی ) حاج میرزا آقاسی بن میرزا سلیم ایروانی از طایفه پات . وی چون بنام جدش موسوم بود او را به جهت احترام میرزا آقاسی نامیدند در سال ۱۱۹٠ ه. ق . برای تحصیل علوم دینی بعتابت رفت و در خدمت ملا عبد الصمد همدانی به تحصیل پرداخت و بعد از شهادت آن استاد بسال ۱۲۱۴ بایران برگشت و پس از چندی بتبریز مهاجرت کرد و مورد تفقد نایب السلطنه عباس میرزا قرار گرفت و بسمت ملا باشی اولاد وی منصوب گردید . در زمان پادشاهی محمد شاه وی به صدرات عظمی رسید پس از فوت پادشاه اخیر بسبب مخالفان بسیاری که داشت ناگزیر به حضرت عبد العظیم پناه برد و سپس بعتبات رفت و در ۱۲۶۵ ه. ق در گذشت .
( اسم ) سر سرور مهتر : ایشیک آقاسی رئیس دربار قوللر آقاسی رئیس غلامان خاصه داروغ. دیوانخانه .
نامی از نام ها
بزرگ، مهتر، سرور، داروغه دیوانخانه، بزرگ خانه

ویکی واژه

جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکّب، به معنی رئیس و سرور. بزرگ، مِهتر.
اشیک آقاسی، تفنگچی آقاسی، فضول آقاسی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت