استکبار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بزرگ دیدن کسی یا چیزی را: استکبره. ( منتهی الارب ). و اءَستکبرُ الاخبارَ قبل لِقائه فلمَّا التقینا صَغَّرَ الخبرَ الخُبر.متنبی. || کلان پنداشتن کسی را. || بزرگی نمودن از خود. بزرگ منشی کردن. ( منتهی الارب ). خود را بزرگ مرتبه پنداشتن. ( غیاث ).پندار تکبُر کردن : راه بنمایم ترا گر کبر بندازی ز دل جاهلان را پیش دانا جای استکبار نیست.ناصرخسرو. || گردن کشی کردن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( غیاث ) : و انّی کلَّما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی آذانهم و استغشوا ثیابهم و اَصَرّوا و استکبروا استکباراً. ( قرآن 7/71 ). چون سلطان بر اصرار و استکبار او واقف گشت... ( جهانگشای جوینی ). - استکبار کردن ؛ تکبر کردن.
فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) بزرگ د یدن کسی یا چیزی را . ۲ - (مص ل . ) تکبر کردن . ۳ - خودنمایی ، گردنکشی کردن .
فرهنگ عمید
۱. (سیاسی ) زورگویی ناشی از داشتن قدرت. ۲. [قدیمی] خود را بزرگ دانستن، تکبر کردن.
فرهنگ فارسی
بزرگ پنداشتن کسی را، خودرابزرگ پنداشتن، تکبرکردن، بزرگ منشی کردن، خودنمایی وگردنکشی کردن ۱ - ( مصدر ) بزرگ دیدن کسی یا چیزی را ۲ - ( مصدر ) بزرگی نمودن از خود بزرگ منشی کردن . ۳ - گردنکشی کردن .
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] استکبار همان برتری خواهی و بزرگ بینی هست؛ و در آیات و روایات بسیار توبیخ شده هست. استکبار از ریشه «ک ـ ب ـ ر» و به معنای برتری خواهی ، امتناع از پذیرش حق از روی عناد و تکبّر و خود بزرگ بینی دروغین است. خصوصیات ادبی واژه کبر ← لازم بودن در اکثر موارد ماده «عُتُوّ» و برخی مشتقات آن نیز که در قرآن کریم به کار رفته به معنای استکبار است. بدترین اقسام کبر ... [ویکی فقه] استکبار (قرآن). استکبار همان برتری خواهی و بزرگ بینی هست؛ و در آیات و روایات بسیار توبیخ شده هست. استکبار و تکبر، از ریشه کبر و در معنا به هم نزدیک اند. معنای استکبار استکبار یعنی خود را (بدون استحقاق) بر دیگران برتر و از همه بزرگ تر دانستن؛ و می تواند چنین روحیه ای بر اثر خودپسندی باشد. در این مدخل از واژه «استکبار» و مشتقات آن استفاده شده است. آثار استکبار ...
ویکی واژه
بزرگ د یدن کسی یا چیزی را. تکبر کردن. خودنمایی، گردنکشی کردن.