اباطیل

لغت نامه دهخدا

اباطیل. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ باطل. ترهات. لاطائلات. بسابس. صحاصح. خزعبیلات. بیهده ها. ناچیزها. چیزهای باطل.

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ باطل ، سخنان یاوه و بیهوده ، چیزهای باطل .

فرهنگ عمید

= باطل

فرهنگ فارسی

جمع باطل
( اسم ) جمع : باطل چیزهای باطل ترهات بیهده ها.

ویکی واژه

جمع باطل؛ سخنان یاوه، بیهوده و بی‌ارزش، چیزهای باطل.
چیزهای نادرست و خلاف حقیقت و به درد نخور. اباطیل تعلق زبان‌آذری یا زبان آذرگشسپی دارد و ممکن است به اَ - بات - ایل قابل تجزیه باشد و مفهوم کلی به زبان‌معیار باستان یعنی مردم ملحد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال پی ام سی فال پی ام سی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال لنورماند فال لنورماند